بخش ۳۶
در جلسات قبل به این اشاره کردیم، افرادی که دارای عزت نفس هستند، یعنی گروه برندهها، از تقاضا کردن و پاسخ منفی شنیدن نمیترسند. آنها میدانند که اگر آنچه را که دوست دارند تقاضا نکنند شانس به دست آوردن آن را کم میکنند پس همواره آماده هستند تا از فرصتهای زندگی خود استفاده کنند و به موقع تقاضا میکنند.
روی کلمه “به موقع” بایستی تأکید بیشتری داشته باشیم، چون گاهاً ما آنقدر غرق در الگوهای گذشته خودمان هستیم که ممکن است به طور معمول تقاضایی هم از دیگران داشته باشیم اما پیش از تقاضا کردن آن را طوری تنظیم میکنیم که پاسخ منفی بشنویم و الگوی ذهنی قبلی خود را مبنی بر اینکه “کسی کاری برای من نمیکند” را دوباره به خودمان ثابت کنیم.
برای مثال از اطرافیان خود تقاضاهایی میکنیم که میدانیم در حد توانشان نیست و به ما پاسخ منفی میدهند یا وقتی تقاضای خودمان را مطرح میکنیم که احتمال میدهیم در مقابل پاسخ منفی بشنویم.
شاید این مسئله برای شما باورنکردنی به نظر برسد. کاملا قابل درک است که سخت باور کنید گاهی اوقات خودمان در جهت کاهش عزت نفس خود عمل میکنیم و به جای کم کردن توقعات خود و از بین بردن مقاومتهای درونی همچنان در جهت آنها قدم برمیداریم. چون برای ما رنج ناشی از آنها به زحمت تغییر میارزد.
امتحان کنید. خودتان را ارزیابی کنید و ببینید که اغلب تقاضاهایی که شما از اطرافیان خودتان دارید به چه شکل است؟ قبل از تقاضا کردن چه تفکری دارید و فکر میکنید چه پاسخی میشنوید؟ اگر میدانید که احتمالا پاسخ منفی است، چرا دوباره همان تقاضا را در همان زمان و به همان طریق قبلی مطرح میکنید؟ آیا وقت آن نرسیده که یکی از آنها را یعنی مدل تقاضا کردن، زمان تقاضا کردن، روش تقاضا کردن و یا حتی موضوع تقاضا را تغییر بدهید؟
مطلب مرتبط: راههای تقویت عزت نفس در زندگی (بخش ۳۴ و ۳۵)
البته برای رهایی از رنج باید مقاومت را کنار گذاشت یعنی قرار نیست که با مقاومت و پافشاری از آن سر بوم بیفتید و با خودتان بگویید که: اصلا تقاضا نکنیم راحتتریم!
بلکه بایستی در جهت واقعبینی پیش رفت. خودباوری یعنی از خودمان انتظار نداشته باشیم که همه فن حریف باشیم و همه کارها را تنهایی انجام بدهیم. از دیگران هم انتظار نداشته باشیم که همواره به تقاضا های ما پاسخ مثبت بدهند. اما انتخاب کنیم که در ارتباط باشیم یعنی در حد توانمان تقاضاهای دیگران را برآورده کنیم و خودمان هم از تواناییهای اطرافیان خود با تقاضا کردنهای حرفهای بهره ببریم.
بخش ۳۷
برای همه ما پیش آمده است که در یک مورد بیش از حد واکنش نشان دهیم و هنگام تقاضا کردن از دیگران مشکل داشته باشیم. اما حتی وقتی که میدانیم پاسخ ما یا واکنش ما خارج از تناسب است، اغلب نمیدانیم چرا؟
البته گاهی اوقات این اغراق ما در واکنشها ناشی از این است که اجازه دادیم موارد آزاردهنده کوچک انبار شوند و مسلما اگر بتوانیم از این انبار شدن اجتناب کنیم و موارد ریز را به موقع بررسی کنیم، کمتر دچار انفجارهای احساسی میشویم. اما بخشی از واکنشهای نامتناسب ما هم از این امر مستثنا هستند یعنی مواقعی که حادثه کوچکی بدون اینکه مشابه آن قبلا برایمان تکرار شده باشد، ما را خیلی آزار میدهد و علت آن جمع شدن احساس خشم ما نیست بلکه آن حوادث قادر هستند نقطه حساسی از وجود ما را لمس کنند که مربوط به رنجی در گذشته است.
در این مواقع ما ظاهرا دو تا حق انتخاب داریم؛ یا مستقیما باید به ریشهیابی بپردازیم و مسئله را از ریشه حل کنیم و یا از رو به رو شدن با آن دوری کنیم. اغلب افراد راهحل دوم را انتخاب میکنند، چون برداشت آنها این است که در این صورت آرامش بیشتری دارند. غافل از اینکه این گریز از رو به رو شدن با واقعیت، یک ترس همیشگی را در آنها زنده نگه میدارد، یعنی ترس از بیدار شدن رنج گذشته.
اگر حقیقتا بخواهیم که رها شویم، یک انتخاب بیشتر نداریم؛ باید به ریشهیابی مواردی که ما را بیش از حد بهم میریزند بپردازیم. عاملی که به ناراحتی ما از یک حادثه شدت و نیرو میبخشد و آن را به یک مشکل پیچیده و رنج زیاد تبدیل میکند، در واقع رنجی تجربه شده در دوران کودکی است که در حال حاضر درونی شده است و به شکل یک باور سخت پشت تمام تفسیرها و برداشتهای ما از وقایع نشسته و اغلب با مهار کردن و انکار کردن احساسات واقعی خود بدتر هم میشود.
برای داشتن یک دید واقعبینانه بایستی بیشتر با احساسات خود آشتی کنیم، اگر از دیگران تقاضا و درخواستی داریم به درستی بیان کنیم و حداقل در تنهایی به خودمان اجازه دهیم تا احساس خود را در آینه یا بر روی کاغذ بیان کنیم، شاید به این طریق به مرحله ریشهیابی نزدیکتر شویم.
عادت کنید به بیان احساسات خود، روی آینه یا روی کاغذ.