بخش ۳۴
اینکه ما در پذیرش خودتان پافشاری میکنیم، به این علت است که تا این اتفاق نیفتد ما به پذیرش دیگران نخواهیم رسید و عدم پذیرش خود موجب رنج است. در نگاه اول ممکن است اینطور فکر کنیم که اگر در ارتباطهای خود پذیرش نداشته باشیم، آن را تغییر خواهیم داد، اما درست برعکس، این مشکل عدم پذیرش خود است که ایستایی به همراه دارد.
چقدر زیاد هستند افرادی که مرتب با یکدیگر مشکل دارند و اختلاف نظرهای آنها باعث میشوند که مدام با یکدیگر درگیر باشند و این وضع سالهاست که بدون ذرهای تغییر ادامه دارد و اگر پذیرش اتفاق نیفتد ادامه هم خواهد داشت. چون عدم پذیرش فریاد مداوم کسی است که از عزت نفس کمی رنج میبرد و اطمینان به خودش در این نهفته است که یا دیگران را شبیه به خود کند یا خود را شبیه به دیگران.
شیوه برخورد شما با این تفاوتهای فردی به چه شکل است؟ آیا میتوانید دیگران را در همان جایی که هستند ببینید و لذت ببرید یا توقع دارید که حداقل کسانی که اظهار میکنند شما را دوست دارند، مطابق با شما پیش بروند و طبق میل شما رفتار کنند؟
آیا “من” متوقعی که در درونتان است میشناسید؟
افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند عدم پذیرش خود را کنار زده و به پذیرش دست پیدا کردهاند. آنها تفاوتهای دیگران را میپذیرند و اتفاقا به دنبال این پذیرش با پر و بال ندادن به توقعاتشان در مسیر تغییر قدم برمیدارند. آنها حتی قادر هستند که یکی از بزرگترین توقعات شکل گرفته ذهن را که اغلب ما به آن گرفتار هستیم مدیریت کنند، توقع اینکه باید از دیگران بهتر بود.
فرد برنده میپذیرد که در برخی حوزهها توانایی دارد و در برخی دیگر نه. آن شخص وقتش را برای مقایسه با دیگران از دست نمیدهد، به کسانی که تواناییهای بیشتری دارند حسادت نمیکند.
مطلب مرتبط: راههای تقویت عزت نفس در زندگی (بخش ۳۲ و ۳۳)
در حقیقت مقایسه در فضای زندگی ما، محل کار، مدرسه، خانه و… آن چنان رایج است که درگیر شدن با آن مستلزم هیچ تلاش و کوششی نیست و همه ما درگیرش میشویم اما مسلما خارج شدن از آن احتیاج به تمرین دارد.
برای اینکه خودمان را مقایسه نکنیم و حس عدم پذیرش خود را کنار بگذاریم، باید تمرین کنیم و مرتب از خودمان بپرسیم که آیا واقعا کسانی که بیشتر از ما دارند از ما باارزشتر هستند؟ آیا ما از کسانی که کمتر از ما دارند باارزشتر هستیم؟ تمرین عدم مقایسه کمک میکند تا نه خودمان را تحقیر کنیم و نه دیگران را و همین ابتدای راه شادی درونی است که به آن بسیار نیاز داریم.
بخش ۳۵
زیاد میشنویم که باید مثبتاندیش باشیم و به جای نیمه خالی لیوان نیمه پر آن را ببینیم. اما به راستی تا چه حد آن را عملا در همه مواقع به یاد داریم؟ آیا وقتی میخواهیم از خودمان قدردانی کنیم و برای تقویت نقاط قوت خود لیستی تهیه کنیم در این زمینه خوب عمل میکنیم؟ آیا نعمتهایی را که در حال حاضر از آنها بهرهمند هستید را بی کم و کاست میبینید؟
فرصت رشد برای همه افراد پیش میآید، اما افراد بداندیش با مشکل عدم پذیرش خود وقتی فرصت به در میکوبد از صدا شکایت میکنند. آنها بیشتر به دنبال “داشتن” هستند نه به دنبال “بودن”. یادآوری این نکته به خودمان خیلی مهم است که آن کسی که چشمش بر نداشتههایش معطوف است هرگز به قدر کافی به دست نمیآورد.
وقت آن رسیده است که فهرستی را که “من طلبکار” از دنیا درست کرده، پایان بدهیم، عدم پذیرش خود را کنار بگذاریم و بپذیریم که زندگی مجموعهای از خوب و بد است. نمیشود توقع داشت که همواره روزهای آفتابی در انتظار ما باشند و جهان موافق و مطابق خواستههای ما پیش برود. نمیشود توقع داشت که همه جا صلح و عدل باشد و شادی از آسمان بر ما نازل شود و تمام ایدهآلهای ما به حقیقت بپیوندند و شکستی اتفاق نیفتد.
میدانیم که تعداد زیادی از افراد جامعه ما این واقعیت را میدانند اما باز هم به جای پیمودن مسیر رشد فقط آن را ندیده میگیرند. به همین علت است که برای کاهش موقت رنجشان، برای اینکه رنج مواجه شدن با نداشتهها و وقایعی که دوست ندارند ببینند را نکشند به اعتیاد و یا کار اجباری روی میآورند و یا زیاد غذا میخورند و به نوعی افراط و تفریط را در زندگی خود وارد میکنند.
افرادی که عزت نفس بالایی دارند، از مرحله عدم پذیرش خود گذشته و به این درک رسیدهاند که روح هستی فعال است و مسیری که میپیمایند همیشه هموار نیست. آنها میدانند که وقتی در مسیرشان قرار دارند و سختی در پیش است میتوانند ار دیگران کمک بگیرند. آنها میدانند که در این مسیر وقتی قرار است از دیگران کمک بگیرند، آنها هم افراد واقعی هستند پس انتظار ندارند که دیگران بدون دانستن مشکلات آنها، اقدام به کمک کنند.
افراد با عزت نفس بالا بلد هستند که تقاضا کنند. آنها انتظار ندارند که وقتی از کسی تقاضا کردند، آن شخص توانایی انجام آن کار را داشته باشد. شما چگونه هستید؟ آیا تقاضا کردن برای شما راحت است؟ پاسخ منفی شنیدن چطور؟