بخش ۲۸
به یاد داشتن و شناخت محدودیتهای واقعی انسان نیز باعث میشوند که دست از آزار خودمان و دیگران برداریم و انتظار نداشته باشیم که دنیای ما یک دنیای بدون نقص باشد و از اینکه غیرکامل به نظر برسیم، نترسیم.
انجام یک آزمایش میتواند برای شما یک تجربه بینظیر در شناخت محدودیتها را به همراه داشته باشد. در یک ناحیه پرجمعیت بایستید و افرادی را که رد میشوند نظاره کنید. تا آنجایی که میتوانید افراد بیشتری را مورد توجه قرار دهید. تصور کنید که دور گردن هر یک از آنها یک علامت ویژهای انداخته شده است، یک عبارت نوشته شده از پیام کودک درونشان. عبارتهایی مانند:
- “خواهش میکنم منو دوست داشته باشید.”
- “من رو مطمئن کنید که آدم دوسداشتنی هستم.”
- “من میترسم.”
- “چقدر نگرانم.”
- “کاش اینطوری نبود.”
حالا تصور کنید که این افراد یک پیام دیگری روی قفسه سینه خود دارند. با عبارتهایی مانند:
- “من آدم خوبی هستم.”
- “من کاملا به اوضاع مسلط هستم.”
- “ببینید چقدر آدم آرومی هستم.”
- “ببینید چقدر مطمئن گام برمیدارم.”
- “ببینید من چقدر محبوبم.”
- “من بهترینم.”
- و…
این تمرین تخیلی به شما این امکان را میدهد که متوجه شوید، اکثریت وسیعی از افراد واقعا آن چیزی که در خود دارند نشان نمیدهند. آنها سعی میکنند با یک نقاب مطمئن آنچه که هستند را پنهان کنند و ما اغلب قادر هستیم که پیام نقابهای آنها را دریافت کنیم نه پیامهای قلبی آنها را.
پس شاید لازم است که با شناخت محدودیتها ، کمتر از دیگران بترسیم و کمتر از آنها گلهمند باشیم چون وجه اشتراکمان با آنها خیلی زیاد است و فکر نکنیم ما تنها افراد مشکلدار دنیا هستیم که مجبور هستیم خیلی از مسائل زندگی خود را پنهان کنیم.
اکثر بایدهای اجباری را که در بخشهای قبل به آنها اشاره کردیم، به منظور ایجاد این نقابها تعیین شدهاند. با نقاب زندگی کردن یعنی این انتظار را از خودمان داشته باشیم که همواره یک مدل به نظر بیاییم و نپذیریم که حالات و احساسات ما بسته به شرایط تغییر میکنند. این به معنی عدم شناخت محدودیتهای خودمان به عنوان یک انسان است.
برای پذیرش خودمان باید بتوانیم انتظارات خودمان را از خود واقعبینانهتر کنیم. مسلما پذیرش خودمان باعث میشود که دیگران را هم راحتتر بپذیریم.
بخش ۲۹
در پس هر ناراحتی، انتظاری برآورده نشده قرار دارد. برای درک بهتر این جمله یک تمرین خوب پیشنهاد میکنیم:
همین الان، چیزهایی که اگر اتفاق بیفتند، شما را آشفته میکنند یادداشت کنید. بعد از اینکه شما لیست خودتان را نوشتید، بعد آنها را یکی یکی بررسی کنید و ببینید پشت هر یک از آنها چه انتظاری قرار گرفته که باعث میشود شما ناراحت شوید.
زمانیکه که میتوانید به طور واضح انتظارات خود را ببینید، آن هم مواقعی که حال روحی زیاد خوبی ندارید، آن موقع خیلی راحتتر میتوانید غیرمنطقی بودن خیلی از خواستههای خودتان را که با توقعات دیکته شده از قبل با شما عجین شدهاند را ببینید و راحتتر به این نتیجه برسید که قرار نیست همیشه همه انتظارات ما برآورده شوند.
خیلی از انتظارات ما منطقی نیستند و به دلیل عدم شناخت محدودیتها ست. بررسی آنها باعث میشود که بفهمیم علت اضطراب و ناراحت شدن ما زندگی و دیگران نیستند، انتظاراتی است که ما از زندگی و دیگران داریم. اما قدرت در دستان شماست. اصلاح انتظاراتتان، این قدرت را از زندگی و وقایع زندگی میگیرد که بتوانند شما را آزرده کنند.