بخش ۴۰
امیدواریم تمرین ابراز احساسات و هیجانات منفی خود را در خلوت تا اینکه کامل تخلیه شوید انجام داده باشید وگرنه شاید تا هنوز هم قانع نشدهاید که چطور میشود با اینکار یعنی امکان ابراز احساسات منفی به تفکر مثبت رسید.
واقعیت این است زمانیکه میدانید خود واقعی شما چه کسی است، تفکر شما در مورد خودتان نمیتواند چیز دیگری به جز عناصر مثبت وجودتان باشد. اما تا قبل از آن تفکر مثبت نمیتواند خیلی دوام بیاورد، مثل یک رنگ تازه که بر روی یک فلز رنگ زده مالیده میشود. آن رنگ بعد از مدتی، همراه با پوستههایی که از اثر زنگهای زیر ایجاد شده است، میریزد و ازش چیزی باقی نمیماند.
مگر اینکه قبل از رنگ زدن به طور کامل تمام زنگها را بتراشید و بریزید. وجود ما هم همینطور است، برای دستیابی به فلز ناب وجودتان و رنگ زدن دوباره آن باید اول تمام آن زنگها ریخته شوند. به همین علت وقتی احساس غم شما درونی شده باشد، هر چقدر هم که به خودتان بگویید شاد هستید باز هم تحت تأثیر قرار میگیرید و به تفکر مثبت دست نخواهید یافت. مگر اینکه اول رنج نشسته شده در درونتان را که انباشته شده از اتفاقات گذشته است به بیرون بریزید.
ابراز احساسات در یک محیط امن، در خلوت و یا در کنار یک فرد متخصص و صالح، زنگهای وجودتان را پاک میکند و شما را آماده تخلیه و بعد از آن تفکر مثبت میسازد.
گاها پس از اینکه فرصت میکنید رنجها را رها کنید، احساسات مثبت درونی شما به صورت خودانگیخته متجلی میشود. البته میدانیم که فرو ریختن دیوار و حالات شرطی شده گذشته همیشه راحت نیست و حتما در ابتدا احتیاج به یک مشاهده دقیق دارد و اینکه بتوانیم رفتار و باورها و انتظارات خودمان را به دقت مشاهده کنیم تا به تدریج انتظارات مخفی و آسیبهای قدیمی به سطح بیایند و آماده بیرونریزی شوند.
مطلب مرتبط: چطور عزت نفس و خودباوری را در خود افزایش دهیم؟ (بخش ۳۸ و ۳۹)
یعنی طبق معمول آگاهی از آنها اولین گام است. در قدم بعد باید رشادت و شهامت خودتان را تخمین بزنید چون تغییر همیشه احتیاج به شجاعت دارد. آیا شجاعت این را داریم که با تغییر مواجه شویم؟ و در نهایت مرحله نهایی یعنی اقدام کردن برای خلاص شدن از اصلی ترین عامل دردآفرین درون. میدانید اصلیترین عامل دردآفرین درون هر فرد چه چیزی است؟ قضاوت کردن و داوری کردن.
تمرین یک زندگی بدون قضاوت، برای ما که بخش عظیمی از زندگیمان در قضاوتها و مقایسهها خلاصه شده است، آسان نیست ولی تجربه حتی یک ساعت از آن، به شدت آرامش بخش است.
برای دستیابی به تفکر مثبت دیدگاه بدون قضاوت را تمرین کنید.
بخش ۴۱
تا اینجا سعی کردیم که عوامل ایجاد رنجهایمان را پیدا کنیم و به این نتیجه رسیدیم که بایدها و انتظارات عصبی و داوری کردن مثل سه دندانه یک چنگک میمانند که مرتب روان ما را زخمی میکنند. این بایدهای غیرمنطقی ما بودند که باعث بالا رفتن انتظاراتمان میشدند و برآورده نشدن آنها به شکل سرزنش خودمان و یا دیگران حال ما را خراب میکرد.
و اینطور قضاوت میکردیم که دوست داشتنی نیستیم یا زندگی ارزش زیستن ندارد و… .
بعد همین قضاوتها دلیل تازهای میشدند برای خودشکنی مجدد ما و یا برچسبهای لحظه به لحظهای که به خودمان میزنیم. شاید یک راه ساده برای جلوگیری از گیر افتادن در این حال بد، این باشد که تفکر مثبت داشته و جلوی تحقیر کردن خودمان را به هر روشی بگیریم یعنی نسبت به تمام جملاتی که یک خودشکنی آشکار و پنهان در آنها است حساس باشیم و سعی کنیم آنها را به کار نبریم حتی جملاتی که به صورت عادت و یا به اسم تواضع از آنها استفاده میکنیم.
سعی کنیم با داشتن تفکر مثبت به جای این جملات، از جملات مناسبتری استفاده کنیم. البته در این مسیر باید خیلی حواسمان جمع باشد که از آن طرف بوم هم نیفتیم و مرتب برچسبهای مثبتی را که در خودمان داریم تکرار نکنیم چون پشت این برچسبهای مثبت هم یک قاضی نشسته است که حال درونی ما را کنترل میکند چه مهربانانه چه عیب جویانه.
حال خوب ما تا وقتی که مشروط باشد، نمیتواند حال خوب واقعی باشد و باعث کاهش عزت نفس ما میشود. داوری کردن دنیای درونی ما را سمی و آلوده میکند پس بهتره به جای آنکه داوری کنیم با احساسات خودمان راحت باشیم و نسبت به اتفاقات عملکرد مناسب داشته باشیم.
برای اینکه عملکرد ما مناسب باشد لازم است که از حالت واکنش و پاسخهایی که براساس ذهنیت هستند و به دنبال قضاوت کردن خودتان میآیند، خارج شود و فقط یک پاسخی باشند به همان اتفاقی که در جریان است.
امیدواریم به کمک تمرین برای داشتن تفکر مثبت بتوانید عملکردهای خود را بر مبنای اتفاقاتی که در زندگیتان هستند برنامه ریزی کنید نه براساس برداشتها و قضاوتهای ذهنی که از قبل دارید و برچسبهایی که بر اتفاقات میزنید.