چطور یک گفتار سازنده داشته باشیم؟
بخش ۲۲
اولین قدم برای بالا بردن عزت نفس این است که از قدرت کلام خودتان استفاده کنید. حق خودتان را برای انتخاب گفتار سازنده از خودتان مطالبه کنید و دقیقا مراقب زبانتان باشید. کلماتی که در صحبت خودتان با خود به کار میبرید، مانند غذایی که بر روی جسم شما تأثیر میگذارد، روی کلیت وجود شما موثر خواهد بود.
شما از چه رژیم گفتاری پیروی میکنید؟ اصلا رژیم گفتاری دارید؟ تجربه رهایی از زندان گفتار درون برایتان تعجبآور خواهد بود. با این تجربه متوجه میشوید که به صورت شگفتانگیزی، میتوانید آزادتر و مسلطتر به کارهایتان بپردازید، اما حتما باید انجامش دهید تا تجربهاش کنید. برای آموزش گفتار سازنده میتوانید آن را در خانه به یک نوع تفریح تبدیل کنید، مثلا اینکه هر کس در گفتارش از کلمات سرزنشآمیز استفاده کند، باید جریمه پرداخت کند.
اگر یادتان باشد قسمتی از تأیید و تصحیح خود به این معنی بود که از بازی کنترل کننده و کنترل شونده صرفنظر کنید، پس باید مراقب باشید که تفریحهای شما، شما را به سمت بازی برنده و بازنده پیش نبرند. پس هدف فقط بالا رفتن تمرکز و دقت ما در گفتار ماست.
زمانیکه کنترل از میان برداشته میشود، انتخاب آزاد جانشین آن میشود و صلح درونی افزایش پیدا میکند. هر بار که گفتار تازهای انتخاب میکنید و ازش استفاده میکنید، خودتان را تشویق کنید و هر بار که مثل گذشته از گفتار شرطی شده قبل در مورد خودتان استفاده میکنید، آن را تصحیح کنید.
به عنوان راهنمای خودتان در مسیر یادگیری گفتار سازنده بدانید که تغییر و رشد به تدریج اتفاق میافتد، پس برگشتها را قبول کنید و از هر پیشرفت جزئی در خودباوری خودتان استقبال کنید. در زمینه خودباوری، توقع داشتن یک دام بزرگ است، پس خیلی از خودتان متوقع نباشید و با گامهای کوچک خودتان را به سمت پیشرفتهای بزرگ سوق دهید.
بخش ۲۳
بعد از دقت روی نوع گفتار درونی خود، قدم بعدی در مسیر جاده آزادی، چیدن علفهای هرز انتظاراتی است که برای ما رنجآور هستند. وقتی بچه بودیم، انتظارات بیان نشده فراوانی از ما داشتند که برخی منطقی بودند و بعضی دیگر نه. از آنجایی که هر انتظاری به سرعت خواستهای را مطالبه میکند، پس با خودش یک “باید” به همراه دارد، یک باید گفته شده یا گفته نشده.
همانطور که در بحث بررسی بایدهای غیرمنطقی اشاره شد، این بایدها باعث رنج ما میشوند و همچنین باعث میشوند که احترام به خودمان هم کمتر شود. در اصل ممکن است که در کودکی هم از ما هیچ انتظاری نداشتند، ولی در آن صورت هم نتیجه گیری کردیم که چون نالایق هستیم از ما انتظاری ندارند. یعنی چه از ما انتظار بیش از حد داشته باشند چه نداشته باشند، باعث میشود که ما نتوانیم به دقت در حال حاضر بسنجیم که در چه حد توانمند هستیم و تا چه اندازه میتوانیم از خودمان انتظار داشته باشیم و این دو دیدگاه باعث میشوند که در حال حاضر یا درگیر کمالگرایی باشیم یا وابستگی شدید.
والدین ما ممکن است که به طور نفسی از ما نخواسته باشند که کامل باشیم، اما اگر دوست داشتن آنها منوط به رفتار کامل و مورد قبول برای آنها بوده باشد، یا دوست داشتن آنها منوط به دخالت نکردن باشد، پس ما مجبور بودیم که همواره برای خوب بودنمان خودمان را ثابت کنیم چون تنها در این صورت احساس ارزش میکردیم.
پس وقتی ما خودمان نیستیم، درگیر این هستیم که خودمان را ثابت کنیم. شما در چه مواردی به صورت آشکار یا نهان در حال اثبات خودتان هستید. خودتان را جستجو کنید.