تقویت عزت نفس و خودباوری : تشخیص نمیتوانم با نمیخواهم
به کارگیری کلمات در عزت نفس
بخش هجدهم
دیروز را چطور سپری کردید؟ آیا با انتخاب گزینههای بهتر در کلامتان خودتان را از احساس گناه نجات دادید؟ و احساس آزادی و مسئولیت خودتان را تقویت کردید؟ امیدوارم حداقل متوجه شده باشید که انتخاب شما در به کارگیری کلمات “میخواهم” و یا “ترجیح میدهم” به جای بایدها و نبایدهای صرف، شما را مسئولتر و البته پرانرژیتر میکند و خودآزادیاتان را با توقف دستور دادن به خود و سرزنش خودتان، متوقف کرده باشید.و این تاثیر به کارگیری کلمات در عزت نفس و افزایش خودباوری را نمایان می کند.
همه ما آرزو داریم که رشد کرده و تغییر کنیم و با تصحیح گفتار درونی خودمان میتوانیم متعهد شویم که انتخابگر هستیم و این یعنی مسئول بودن به جای قربانی بودن و چشیدن طعم رها شدن از بند کنترل و سرزنش و سلطهگری ندای عیبجوی درون.
ممکن است حالا ذهن شما اینطور فریبتان بدهد که من خواستم اما نتوانستم. یکی دیگر از حربههای ذهن آموخته شده به نقش قربانی، پذیرفتن نمیدونمهای غیرصحیح و نادرست است که باعث میشوند عزت نفس ما کاهش پیدا کند.
لیست توانایی هایتان را تنظیم کنید
لیستی از تمام چیزهایی که معتقدید نمیتوانید، درست کنید و بعد آن را مرور کنید. بعد هر یک از نمیتوانمها را خط بزنید. واقعیت این است که ما همگی حق انتخاب داریم ولی وقتی از قبول مسئولیت انتخاب طفره میرویم، خودمان را به حماقت زده و میگوییم نمیتوانیم؛ در صورتی که خیلی از “نمیتوانمها”، “نمیخواهم” هستند. یعنی انتخاب میکنم که انجام ندهم. بنابراین لازم است که تاثیر کلمات در عزت نفس را بپذیریم.
برای مثال در فهرست:
- “نمیتونم راه دیگهای پیدا کنم”
- “نمیتونم لباس رنگی بپوشم”
- “نمیتونم زودتر از ۱۰ صبح بیدار بشم”
- “نمیتونم سیگار رو ترک کنم”
- “نمیتونم از خودم دفاع کنم”
- “نمیتونم بدون آسیب از ۱۰ طبقه بپرم”
کدام یک واقعا “نمیتونم” است؟ مسلما فقط گزینه آخر و بقیه فقط انتخابهای من هستند و میتوانم طور دیگری انتخاب کنم.
بخش نوزدهم
معمولا وقتی نمیخواهیم کاری را انجام دهیم، یعنی انتخاب میکنیم که انجام ندهیم، تاوانی دارد که باید بپردازیم. چون برندهها نقش قربانیهای بیچاره را بازی نمیکنند و حتی در گفتار خودشان، دائما گزینش و انتخاب مسئولیتشان را قبول دارند و اجازه نمیدهند که ذهن و گفتارشان آنها را محدود کند.
دقت کنید که دو جمله ” من رو عصبانی میکنن” و “من عصبانی میشوم” از دو ذهنیت جداگانه میآیند. وقتی میگوییم ” من رو عصبانی میکنه” یا “انقد منو عصبانی نکن” یعنی من نمیتوانم مادامی که آن کار را انجام میدهی عصبانی نشوم. اما وقتی میگویید “من از اینکار عصبانی میشوم” یعنی عصبانیت انتخاب لحظهای ما در این لحظه است پس کنترل آن هم مسلما در دستان خودمان است. پس انتخاب هر کلمه و به کارگیری کلمات در عزت نفس تاثیر خواهند داشت.
متاسفانه من و شما نمیتوانیم همیشه کارهای دیگران را کنترل کنیم اما خوشبختانه میتوانیم عکسالعملهای خودمان را انتخاب کنیم. اگر این بینش را بپذیریم، با رخنه کردن در نوع کلاممان و با پذیرش تاثیر به کارگیری کلمات در عزت نفس، آهسته آهسته بیشتر از قبل مسئولیت خودمان را به عهده خواهیم گرفت.
برای مثال جمله “نمیتوانم جلوی افسردگی خودمو بگیرم” بیانگر عدم قدرت شماست و جمله صحیح این است که “من احساس افسردگی را انتخاب کردم”. میدانم وقتی افسرده هستید، فکر میکنید که نمیتوانید جلوی این احساس را بگیرید اما واقعیت این است که افسردگی هم یک احساس است و فقط به دنبال فکر متناسب ایجاد میشود و همه از جمله شما قادر هستید که افکار خودتان را عوض کنید.
معمولا افرادی که افسردگی را انتخاب میکنند، علت آن این است که احساس افسردگی انتخاب میشود برای اینکه آنها با احساس واقعی دیگری که پنهانش کردند، مواجه نشوند. اگر شک دارید لطفا با سرعت جمله زیر را کامل کنید:
فایده احساس افسردگی این است که….
سعی کنید به خودتان فشار نیاورید و صادقانه به دنبال فواید احساسات منفی که انتخاب میکنید در شما باقی بمانند بگردید و آنها را پیدا کنید. مثل افسردگی، تنفر و… . روی خودتان و آن نیمه پنهان خود متمرکز شوید. به علاوه بپذیرید که تاثیر به کارگیری کلمات درعزت نفس شما غیر قابل انکارند.