بخش ۵۰
هرچه پیشتر میرویم، برای باور توانمندیهای بلوکه شده درون و آزاد کردن آنها احتیاج به تمرین خودباوری و زمان بیشتر داریم. برای انگیزه گرفتن در تمرینها شاید لازم باشد تا بعضی از جلسات را چندین بار بخوانید و بیشتر به آنها فکر کنید. الگوی از پیش تعیین شدهای برای پیشرفت وجود ندارد آن هم دقیقا وقتی که ما قصد داریم الگوها و به خصوص مدلهای منفی زندگی خود را کشف کنیم و آنها را کنار بگذاریم.
پس هر طور که راحتتر هستید تمرین کنید اما متوقف نشوید. فطرت ما رو به کمال است و توقف یعنی دور شدن از خود واقعی ما. ممکن است به نظر شما نهی شدههایی که در جلسه قبل به آنها اشاره شد، آنقدر قدرت نداشته باشند که باعث شوند یک فرد ایستا شود یا نمیتوانند آنقدر اهمیت داشته باشند که خودباوری افراد را زیر سوال ببرند.
برای اینکه متوجه شوید در زمان طولانی هر یک از نمونه نهی شدههایی که در فایل قبل توضیح دادیم، چطور شما را ایستا میکند، یک تمرین عملی انجام میدهیم. یکی از آنها را انتخاب میکنید و در مدت کم برای مثال یک روز، اما با شدت زیاد انجام میدهید تا بتوانیم اثر آن را در طولانی مدت و با شدت کم تخمین بزنیم.
برای مثال اگر شما از این تفکر به عنوان یک مدل همیشگی پیروی کنید که “تا کاری را تمام نکردم کار جدیدی را شروع نکنم” و الان هم فکر میکنید که این تفکر نه تنها بد نیست بلکه تفکر درستی هم است، بهتر است حتما این تمرین خودباوری را انجام دهید. البته گاهی این تفکر ممکن است درست و منطقی باشد اما اگر این گاهی تبدیل به یک همیشه و یک مدل ذهنی در ذهن من مرتب روشن باشد ما را گیر میندازد.
فقط یک روز، تمام روز خود را به اجرای بیش از اندازه این جمله اختصاص دهید، یعنی تا مطمئن نشدید که کار قبلی تمام شده است سراغ کار بعدی نروید. این یعنی اینکه اگر مشغول غذا خوردن هستید، تلفن زنگ بزند، شما نباید جواب دهید. اگر کتاب میخوانید، تا تمام نشده است نباید بلند شوید. سعی کنید همه کارها را در روز به این صورت پیش ببرید.
مطلب مرتبط: تقویت خودباوری و عزت نفس (بخش ۴۸ و ۴۹)
قطعا برای شما سخت میگذرد و انرژی زیادی از شما خواهد گرفت و قادر به انجام خیلی از کارها نخواهید بود. احتمالا ما در زندگی واقعی خود به این شدت عمل نمیکنیم اما وقتی این مدل در ذهن ما وجود دارد، بخشی از وجود ما مرتب به پایان کارها فکر میکند و موجب میشود وقتی بنا بر اقتضای واقعی زندگی که در تمرین لمس کردید مشغول کار دوم هستید، تمرکز شما در انتهای کار اول باقی مانده باشد و بالعکس؛ این باعث میشود که در لحظه نباشیم و باعث تحلیل رفتن نیروی ما شده و نمیتوانیم اولویتهای خود را درست تشخیص دهیم.
پس حواسمان باشد که نهیشدههایی که در ذهن ما هستند را کشف کنید و آنها را در زندگی کمرنگتر کنید یا به عنوان یک مدل برای همیشه و در همه لحظات زندگی نپذیریم.
بخش ۵۱
تا اینجا با یک تمرین خودباوری متوجه شدیم که اغراقآمیز کردن یک نهی درونی شده میتواند به ما کمک کند که بفهمیم چگونه و کجا، تبعیت کورکورانه از مدلهای ذهنی نامناسب ما، جلوی خودانگیختگی و فعالیت ما را میگیرند. اما از طرفی هم ما در زندگی طبیعی خودمان احتیاج داریم تا واقعا خودمان را از یک سری از کارها نهی کنیم، برای مثال یک فرد بالغ میداند که شادی کردن در مراسم تدفین مناسب نیست. حتی اگر به این مسئله که لازم نیست همیشه تابع انتظارات دیگران باشد، واقف هم باشد، اما خود فرد قصد دارد که در این شرایط درست عمل کند. یعنی بعد از اینکه از شر خط قرمزها و محدودیتهای کورکورانه خود نجات پیدا کردیم، بایستی با برنامهریزی مجوزهای خودمان را برای یک زندگی بهتر تعیین کنیم.
برای برنامه ریزی مجدد خودمان اینبار میتوانیم الگوها را خودمان انتخاب کنیم، برای طی کردن مسیر رشد باید افرادی را برای پیروی انتخاب کنیم که کیفیت مناسبی دارند و ما را به جلو هدایت میکنند. افرادی که موجب نشوند ما بیشتر از قبل احساسات خودمان را انکار کنیم، افرادی که ما در کنارشان احساس امنیت کامل داریم و میبینیم که آنها میتوانند احساسات خودشان را در غالب صحیح ابراز کنند.
در تمرین خودباوری داشتن الگو در ابراز احساسات به طریق صحیح برای اغلب ما که طوری برنامهریزی شدیم که تنها بخش کمی از هیجانات خودمان را نشان دهیم، بسیار حائز اهمیت است. چون احساسات بخش جداییناپذیر شخصیت ما هستند و هربار که ما یک آرزو، آسیب، شوق، ترس، ناکامی، شعف و یا هر احساسی را انکار کنیم، بخش واقعی و حیاتی از تجربه شخصی خودمان را انکار کردیم و از آنجا که واکنشهای زیستی نشان میدهند که هر احساسی دارای یک جزء جسمانی است، هر یک از این انکارها در بخشی از اندامها و بدن ما واکنش خواهند داشت.
احساسات زخم خورده نه تنها نمیمیرند بلکه گاهی بسیار هم سرزنده هستند و سرزنده باقی میمانند ولی خودشان را در غالب نشانهها و علائم بیماری ابراز میکنند. تراکم احساسات انکارشده، بدن ما را تحت تنش شدید قرار میدهد. لازم است گاهی از خودمان بپرسیم چه پیامی در پس علائم جسمی ما نهفته است یا بدن سعی میکند چه چیزی را به ما بگوید؟
این پرسشها میتوانند این اجازه را به ما بدهند که به جای اینکه عواطف روی ما کار کنند، ما برای عواطف عمل کنیم و بیشتر از قبل خودمان باشیم.
بسیار عالی،
سلام ۵۱ قسمت بود؟
فوق العاده بود
سلام دوست عزیز، خیر بزودی باقی قسمت ها رو آپلود می کنیم.