فیلم پنج فوت فاصله (Five Feet Apart 2019)
نفس بکش، یک نفس عمیق بکش. ماهایی که به راحتی نفس میکشیم به نظر میرسد، خودمان تصمیم میگیریم چه زمانی هوا را به درون ریههایمان وارد کنیم. از فکر کردن، تمرکز افکار خود گرفته تا استراحت، آواز خواندن، باد کردن بادکنک و دویدن.
برای مبتلایان به بیماریهای ریه مانند فیبروز کیستیک (CF)، هر نفس یک مبارزه، یک پیروزی و یک یادآوری دردناک است زیرا که ممکن است این نفس، آخرین نفس آنها باشد.
در چند دهه پیش، امید به زندگی برای کسانی که با CF متولد شده بودند تنها ۱۰ درصد بود. به تازگی، افرادی مانند نوجوانان مبتلا به CF در ” فیلم پنج فوت فاصله ” به اندازهای زندگی میکنند تا واقعاً خود بیماری و محدودیتهای آن را بشناسند.
استلا (هالی لو ریچاردسون) برای درمان یک عفونت به بیمارستان مراجعه میکند اما گویا قرار است این خانه دوم او شود. کادر پزشکی همه دوستان قدیمی او هستند، به خصوص باربارا ( کیمبرلی هبرت گرگوری)، که یک پرستار دلسوز است. استلا همه کارهای معمول را میداند و میداند چگونه کارها را راحتتر کند، از عروسک پانداش و تصاویری از دیوار اتاق خوابش گرفته تا لپ تاپی که او برای به روزرسانیهای وبلاگ خود در مورد زندگی با بیماری CF استفاده میکند.
در طی فیلم پنج فوت فاصله ، استلا میداند که بهترین سناریوی او، پیوند ریه، ممکن است فقط برای پنج سال جواب دهد، اما در مسابقه رالی پزشکی CF، بهترین سناریو همیشه منتظر ماندن به اندازه کافی است تا زمانی که درمان بهتری کشف شود.
در همین حال، استلا میداند که بهترین مکانیسمهای مقابلهای او احساس کنترل “رژیم” مراقبت از او، سازماندهی سبد پزشکی، گرفتن قرصهای او با پودینگ شکلات و بازدید از نوزادان در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان است.
بهترین دوست او پو (مویسس آریاس) نیز در بیمارستان است. ویل (کول اسپوروز) نیز یکی دیگر از بیماران نوجوان مبتلا به CF در فیلم پنج فوت فاصله است که در آنجا یک داروی آزمایشی مصرف کرده است. در حالی که استلا همکاری بسیار زیادی در معالجه خود دارد و امیدوار است که بتواند پیوند ریه را انجام دهد، ویل یک بدبین و تا حدودی یک فرد شورشی است زیرا به درمان او چندان امیدی نیست.
در داستان فیلم پنج قدم فاصله ، ویل حتی اگر دارو درمانی موفقیت آمیز باشد، عفونت B-cepacia باعث شده وی واجد شرایط پیوند نباشد. استلا او را تحت فشار قرار میدهد تا از رژیم خود پیروی کند و او موافقت میکند به شرطی که او نیز اجازه دهد تا از او یک نقاشی بکشد.
داستانهای عاشقانه همیشه باید دلیلی داشته باشند تا زوجها را از هم دور نگه دارند و در داستان فیلم سینماییپنج فوت فاصله این حالت، به معنای واقعی کلمه (فاصله) اتفاق می افتد. زیرا به دلیل آسیب پذیری در برابر عفونت، بیماران مبتلا به CF مجبورند حداقل شش فوت از یکدیگر فاصله بگیرند.
پوشیدن دستکش لاتکس ضروری است، آنها نباید با هم تماس داشته باشند و همیشه شش فوت باید بین آنها فاصله باشد. وقتی استلا عاشق ویل میشود به او میگوید، “بعد از همه چیزهایی که این بیماری از من گرفت، فکر نمیکنم ترسی از این داشته باشم که تنها یک قدم نزدیکتر شوم.” و بنابراین آنها در حالی که سعی می کنند به دلیل بیماری خاص خود فاصله پنج فوتی را حفظ کنند، با هم قرار می گذارند. ظاهرا بیمارستان آنها علامتهایی برای اندازه گیری فاصله بین آنها وجود دارد تا بیماران فاصله ۵ فوت از هم را رعایت کنند. از طرفی، چون آنها نوجوان هستند، خطرات بسیار بزرگی آنها را تهدید میکند.
ممکن است این فیلم را به دلیل داشتن موضوع بیماری جذاب ندانید، اما کارگردان جاستین بالدونی ویژگیهای قانع کننده CF را با سؤالات بزرگتری در دنیایی که با عدم اطمینان و فقدان آن روبرو هستیم، متعادل میکند و داستانی بسیار زیبا و دیدنی را به نمایش در میآورد.
او این کار را با دو ستاره جوان بااستعداد و جذاب در فیلم پنج فوت فاصله انجام میدهد، به خصوص ریچاردسون (استلا) که با چهرهای رسا و بینظیرش تک تک حالات امید، ترس، تردید، پشیمانی و اشتیاق به استلا را با بازی فوق العادهاش نشان میدهد.
بالدونی به وضوح چیزهای زیادی را از مجموعه تلویزیونی “آخرین روزهای من” که مستند زندگی افراد مبتلا به بیماری ترمیمی، از جمله یک نوجوان مبتلا به CF است، آموخته است و او در این فیلم تخیلی حساسیت و بینش خود را در کاوش این موضوعات نشان میدهد. او بیشترین استفاده را از فضای بیمارستان میکند از لابی یکنواخت اتاق میانی گرفته تا مبلهای موسسسه خیریه. به محض اینکه استلا و ویل عاشق هم میشوند، به نظر میرسد که جذابیت داستان با حساسیت و هیجان آنها بالا میرود.
از معرفی فیلم Five Feet Apart به این موضوع پی خواهید برد که حتی افراد سالم کم سن و سال نیز میتوانند بمیرند. بیماری میتواند خانوادهها را از نظر عاطفی و مالی ویران کند. دوست داشتن کسی بسیار ترسناک است و حتی ترسناکتر میشود وقتی اجازه دهید کسی شما را دوست بدارد، به خصوص هنگامی که از زخمهای خود خجالت میکشید.
در واقع ما خودمان انتخاب میکنیم که امید داشته باشیم و از زمانی که برایمان باقی مانده به بهترین شکل استفاده کنیم یا اینکه ناامید باشیم و زمان باقیمانده را برای خود و دیگران تلخ کنیم. فیلمهایی از این دست به ما یادآوری میکنند که همه ما میتوانیم بهتر از این از عمرمان استفاده کنیم.