چطور خودباوری و عزت نفس را در خود تقویت کنیم؟ (بخش دوازدهم و سیزدهم)
امیدوارم تا حالا به این نتیجه رسیده باشید که کسی که فکر میکنید هستید، برنامهریزی شده توسط خود شماست و سرچشمه رنج امروزتان تقلید از نداهایی است که از گذشته وجود داشته است. پس به منظور بالا بردن عزت نفس خود لازم نیست که خود واقعیتان را تغییر دهید بلکه باید دستگاه باورهای خودتان را نسبت به آن چیزی که به شما تلقین شده است تغییر دهید.
مسئلهای نیست که در گذشته چه اتفاقی افتاده است بلکه مهم این است که امروز کجا هستید و برای گفتگو با خودتان چه تصمیمی گرفتهاید. آیا به طور اتوماتیک توسط احساسات ناخوشایند گذشته کنترل میشوید؟ یا خودتان را از دست باورهای پوسیده و غیرمتناسب آزاد کردهاید؟
داشتن عزت نفس بالا به این معنی است که به “قدرت عشق” و نه “عشق به قدرت” رأی بدهید. عشق به تسلط بر روی دیگران و کنترل و هدایت آنها از عشق به قدرت سرچشمه میگیرد ولی آزادی و رهایی در قدرت عشق است یعنی به جای اینکه سرشار از نیاز به توجه از سمت دیگران باشید، خودتان خود را تأیید میکنید و متوجه هستید که در صحنه نمایش زندگی شما تنها کارگردان خودتان هستید. این شما هستید که تصمیم میگیرید که چه چیزهایی در حاشیه باشند، چه چیزهایی در مرکز صحنه و کدام بخش از شما ایفای نقش داشته باشد و در نتیجه عاشقانه فیلم خودتان را با نقشهای درخشان میسازید.
سعی کنید نسبت به مطالبی که تاکنون گفته شده است، مانند یک میز غذا برخورد کنید، هرچه برایتان قابل هضم است را استفاده و مابقی را فعلا رها کنید. مطالبی را که در پذیرش آنها بیشتر مقاومت دارید اغلب همانهایی هستند که بیشتر شما را گرفتار میکنند، اما لازم است که به خودتان اجازه دهید که اول در خصوص تغییر عقایدی که نسبت به آنها مقاومت کمتری دارید و انرژی کمتری مصرف میکنند تلاش کنید و پس تسلط بر آنها به سایر موارد بپردازید.
از طرفی بعضی از این مطالب ممکن است فعلا شامل حال شما نشوند، پس لازم نیست که در مورد آنها اقدامی انجام دهید ولی دانستن آنها شما را تجهیز میکند تا چنانچه در تغییر یک مسیر قدیمی به مسیر اصلی زندگیتان، دوباره سر چندراهی قرار گرفتید راه را بهتر تشخیص دهید.
برای طی کردن مسیر آزادی از گذشته، اطلاع داشتن از اینکه چگونه فکر میکنید، چگونه احساس میکنید و البته آموزشهایی که میبینید همگی مهم هستند اما دانستن کافی نیست. چون اگر شما با انجام تکنیکهای ساده و عادتهای کوچک رفتاری اقدامی در “طور دیگر بودن” انجام ندهید، عملاً ناکام میمانید و ممکن است بیشتر از گذشته هم خودتان را رنج بدهید.
زمانیکه چهار دست و پا راه رفتن را یاد گرفتید و توانستید یک کودک نوپا باشید و راه بروید، راجع به یک کودک نوپا اطلاعی نداشتید اما اقدام به “طور دیگر بودن” کردید و همین تغییر امکانات در دسترس شما را عوض کرد.
پس فقط از چیزی که در گذشته بودید دست بکشید و به دنبال ایجاد تغییرات کوچک حرکت کنید و در قید و بند اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد نباشید چون رهایی از گذشته رنج را پایان میدهد. پس با تکنیک “حرکت به سوی طرفدار زندگی بودن” فقط زندگی کنید.