نگاهی بر هنر باستانی معرقکاری
در تمامی موضوعات “دانستن” مقدمهای مبنایی در فعل مطرح شده است، که هنر نیز از این مقوله مستثنا نمیباشد.
“دانستن” زمینه درک عمیق را به وجود میآورد، که به جهت تفهیم شدن کامل موضوع و پیدا کردن مشترکاتی بین موضوع و روح و جان مخاطب، امکان پیادهسازی و بهرهمندی از آن را با سهولت، برای خلق آثاری عمیقتر به وجود میآورد. این مطلب برای آشنایی بیشتر مخاطبین هنر چوب و معرقکاری، خلاصهای از تاریخچه و مقدمات این هنر را ارائه میدهد.
در نگارش این مطالب سعی بر آن شده تا ضمن معرفی و آموزش؛ با ایجاد اشتیاق جهت دانستن هرچه بیشتر راجع به هنر چوب و معرقکاری، کاربردهای این هنر باستانی و ارزنده نیز مطرح شود. در ایران باستان صنایع و هنرهای چوبی فراوانی، متداول بوده است. که در آن زمان بیشتر از جنبه هنری به جنبه صنعتی و کاربردی آن توجه میگردید، از قبیل: خاتم، نازککاری چوب، منبتکاری، خراطی، و بافت سبد و حصیر.
باید این مسئله را مدنظر داشت که با وجود اسناد تاریخی، هنر معرق پیشینهای طولانیتر از تمام هنرهای ذکر شده دارا میباشد. چوب به واسطه فراوانی، دسترسی آسان، انعطاف کاربردی، شکل پذیری و همینطور سهولت در کار به نسبت مواد خام دیگر مانند فلزات که نیاز به ذوب و شکلدهی دارند، از هزارههای اولیه همیشه مورد استفاده قرار گرفته است و بشر از آن برای ساخت سرپناه، وسایل نقلیه و ابزارآلات کاربردی بهره برده است.
بومیان ایران باستان نیز از این ماده پرسود همیشه و در همهجا استفاده نمودهاند. به طوری که بررسی آثار به جا مانده نشانگر این موضوع میباشد که از چوب نه تنها در ساخت سرپناه و کلبه استفاده میگردید، بلکه در ساخت نردبان و دیگر وسایل زندگی هم از آن سود نیز بردهاند.
در دوران هخامنشی هم استفاده از چوب و صنایع چوبی متداول بوده است. در ساخت عمارت کاخهای هخامنشی شوش و آپادانا در ۳ هزار سال پیش از میلاد از درختهای بلوط و سدر لبنانی استفاده شده است. بنابراین شواهد تاریخی، بزرگترین سطح زیر بنایی که از چوب در آن استفاده گردیده است، بنای تخت جمشید میباشد و این مسئله پیش از کاربرد آهن صورت گرفته است که متاسفانه آن آثار به جهت آتشسوزی از بین رفته اند.
تاریخچه
توجه پارسیان به درخت بسیار قابل توجه بوده و به گفته «گزنفون» (گزنفون زولوتاس Xenphon فیلسوف،مورخ و سرباز یونانی و از شاگردان سقراط)، ضمن توصیف سلاحهای نبرد کوروش از یک نیزه عالی چوبی که از چوب درخت سنجد ساخته شده بود نیز یاد میکند.
در مکتوبات تاریخی نیز آمده است که بزرگترین درخت سرو که در ایران وجود داشته؛ توسط زرتشت پیامبر کاشته شده و سرو کاشمر نامیده شده است که در ادبیات پارسی شهرت فراوانی دارد. این سرو را اعجاز زرتشت میدانستند و اعتقاد داشتند که زرتشت آن را از بهشت آورده است. عمر این درخت در زمان قطع آن ۱۴۵۰ سال و دور تنه آن بالغ بر ۲۸ تازیانه بوده، که به دستور متوکل عباسی قطع و تکه تکه به بغداد فرستاده شد.
در مناطق دیگر جهان نیز کاربرد چوب برای انسانها نا آشنا نبود. برای نمونه: در افسانههای یونانی آمده است که اگر مجبور به قطع درختی میشدند برای آن درخت هدایایی میبردند، زیرا اعتقاد داشتند هر درخت فرشتهای به نام «هامادرایاد» در داخل آن پنهان است و نگهبانی میدهد و البته جان آن فرشته به جان درخت بستگی دارد. مصریان باستان نیز از کاغذ و روکشهای چوبی در آثار خود بهره میبردند و این نشانگر شناخت و استفاده از چوب توسط آنها در ۳ هزار سال پیش میباشد.
معبد حضرت سلیمان در سال ۱۰۱۲ پیش از میلاد و در سواحل لبنان توسط فینیقیها از چوب ساخته شده است که دربهای آن از چوب زیتون، سقف و دیوارهای معبد از چوب درخت سدر لبنانی، کف آن از چوب سرو و ستونهای نگهدارنده نیز چوبی بوده است.
در طول تاریخ استفاده از چوب و حکاکی بر روی آن همچنان به ترقی خود ادامه داد اما در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی به دلایل فراوانی استفاده از فلزات رو به افول نهاد. تا آنکه در قرن ۱۹ رشد مجددش را از سر گرفت.
معرق
معرق در فرهنگ عمید به معنای (تکه تکه)،(رگه رگه) و وصله آمده است. در دوران کودکی همه ما با هنری به نام «کولاژ» آشنا شدهایم، که با استفاده از مواد مختلف مانند: پنبه، مقوا، پارچه و کاغذ و کنار هم قرار دادن آنها طبق طرح مورد نظرمان تابلویی میساختیم. حال اگر همین کار را با تکه چوبهای رنگی، طبق اصول و مطابق طرحی خاص انجام دهیم؛ به آن هنر معرق یا معرقکاری گفته میشود.
معرق انواع گوناگونی دارد که نسبت به نوع مصالح شامل: معرق کاشی، معرق چرم، معرق پارچه، معرق فلز، معرق خاتم و معرق چوب میباشد.
تاریخچه معرق چوب
از آنجایی که چوب یکی از مواد نسبتا ناپایدار و کم دوام طبیعت است، آثار ساخته شده از چوب یا در طول زمان و یا بر اثر حوادث و عوامل مختلف آسیب دیده و از بین رفتهاند و یا آنکه هیچکس به فکر نگهداری و جمعآوری آثار دستساز چوبی نبوده است.
بر این اساس تقریبا هیچگونه آثار چوب مشخصی در دورههای مختلف تاریخی به خصوص صدههای ابتدایی باقی نمانده است. با این حال محققان و مورخان، زمانهای متفاوتی را به عنوان مبدأ معرق چوب درنظر گرفتهاند.
بنا به استناد گروهی، معرقکاری چوب الهام گرفته از معرق کاشی میباشد و بیان شده است که در زمان افول صنعت کاشی، معرق چوب شروع به رشد کرده است. در معرق کاشی قطعات کاشی الوان به شکل تکه تکه توسط چکشی به نام «چکی» دور تراشی میشود و از کنار هم قرار گرفتن آنها طرحی واحد به وجود میآید. دور آن را با خمیری به نام «ساروج» گرفته و برای محکم کاری روی آن را دوغاب میریزند تا سفت شود.
کاشی معرق در دوران ایلخانیان پدیدار شد که به صورت نقشهای هندسی در دوران تیموری به اوج شکوفایی رسید. نمونه کاشی معرق در دوران ایلخانیان، گنبد سرخ مراغه است و نمونه زیبای دیگر در دوران تیموری متعلق به گنبد سلطانیه میباشد.
نظریه دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه معرق چوب تکنیکی است که از انواع مختلف معرقکاری از جمله کاشیکاری گرفته شده است. معرقکار چوب نه تنها باید با چوب کار کرده باشد و بافت آن را بشناسد، بلکه میبایست تکنیک معرقکاری روی چوب را هم فرا بگیرد.
به گفته گروهی دیگر؛ معرقکاری از کشورهای چین، هند و مصر وارد ایران شده است. این افراد معتقدند که براساس اسناد موجود ۳ هزار سال پیش مصریها به ارزش چوب پی بردند و ساختههای خود از قبیل صندل، صندوق و… با چوبهای معمولی میساختند و بر روی آنها از روکشهای مرغوب مانند آبنوس و تزئینات عاج استفاده میکردند.
اما قدیمیترین نمونه اثر چوبی در کاوش، شهر سوخته زابل بهدست آمده است. یک قطعه شانه چوبی است که به شیوه جایگزینی «inlay» نقوش هندسی و گره را بر آن حک کردهاند، قدمت آن به هزاره پنجم پیش از میلاد میرسد.
آن دسته که معتقدند معرق از کشورهای دیگر وارد ایران شده است، این کاوش را اینگونه تفسیر میکنند که این شانه متعلق به مسافرینی بوده که از این شهر گذر کردهاند. ولی تحقیقات بر روی نقوش این شانه روشن نموده است که طرحهای موجود روی آن (گره و نقوش هندسی)، طرحهایی کاملا ایرانی است. بر این اساس نظریه نوین مطرح مینماید که ایران پایهگذار معرقکاری چوب بوده و هنر مذکور از این منطقه به سایر نقاط منتقل شده است.
البته یک دوران سکوت چند هزار ساله مابین تاریخ ساخت دو اثر معرق چوب باستانی وجود دارد، اولی مربوط به شانه بدست آمده در حفریات شهر سوخته و مورد دوم تابلویی متعلق به سال ۱۳۱۳ هجری خورشیدی است که توسط احمد رعنا با سبک معرق جایگزینی کار شده است، این سبک اولین سبک معرق چوب به حساب میآید.
در سال ۱۳۰۹ اولین کارگاههای سنتی به منظور آموزش، حفظ و اشاعه هنرهای محلی و بومی ایران، توسط استاد حسین طاهرزاده بهزاد بنا نهاده شد. اولین کارگاه دایر شده مربوط به صنایع چوبی، کارگاه منبت بود که زیر نظر استاد احمد امانی و دو پسرش خلیل و علی امامی اداره میشد. در سال ۱۳۱۰ رشته مشبک و معرق چوب به کارگاه منبت اضافه شد، سرپرستی این کارگاه به عهده استادان معرقکار و منبتکار از جمله: کشمیر زادی، احمد رعنا، زابلی، براتی و حاج غلامعلی بوده است.
معرق چوب
در طبقهبندی هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی کشور، معرقکاری چوب در دسته هنرهای زیر شاخه آثار چوبی و در قسمت برش چوب قرار دارد. همانطور که در تعریف معرق گفته شد؛ معرق از کنار هم قرار گرفتن و تلفیق چوبهای رنگی مطابق با طرح به دست میآید، بدین معنی که در ساخت یک اثر معرق تنها ماده اولیه چوب است. اما میتوان معرقکاری را به صورت تلفیفی با دیگر هنرها و یا با استفاده از دیگر مواد هم مشاهده کرد، به طور مثال: معرق و منبت هر دو از هنرهای چوبی هستند که میتوان بهطور مشترک در یک اثر از آنها استفاده نمود. از جمله موادی که در معرقکاری چوب استفاده میشوند میتوان از خاتم، صدف، فلز (طلا، برنج، نقره، مس) استخوان و عاج نام برد.
معرقکاری را میتوان در آثار تزئینی و کاربردی چوبی مانند: تابلو، میز، صندلی، ساعت، بوفه، جعبههای تزئینی و هرگونه وسیله چوبی مسطح و منحنی بهکار برد که هدف در تمام موارد جلوه و غنای هنری بخشیدن به آثار چوبی است.
نتیجه
صنایع دستی چوبی از هویت ملی، فرهنگی، بومی، سنتی و اصالت ایرانیان برخوردار میباشد. ازجمله رشتههایی است که با وجود ساختار سنتی و باستانی، میتواند کارکردهای ویژه و حیاتی مانند: معنویت، اشتغالزایی، جلب توریست، درآمدزایی و… داشته باشد.
هنرهای دستی سنتی ریشه در آداب و سنن مردمان سرزمینی دارد که سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل میشوند و فرهنگ، سنتها و اصالت آن سرزمین را بیان میکند، در اینجاست که اهمیت داشتن اطلاعات و توانایی برای کسانی که در انتقال این هنرهای سنتی به نسلهای بعد دست دارند آشکارتر میشود.