تقویت مهارتهای فرزندپروری و انواع روشهای آن
در مطلب قبلی به کلیاتی از مهارتهای فرزند پروری اشاره کردیم و به اختصار به معرفی این مهارتها پرداختیم. حال میخواهیم این مهارتها را به صورت یک به یک مورد بررسی قرار دهیم.
موضوع بسیار قابل توجه در این مورد آن است که شما با مطالعه این متن صرفا به افزایش دانش خود میپردازید؛ برای اجرای بهتر این تکنیکها و افزایش این مهارت بهتر است در دورههای فرزندپروری شرکت نموده و این تکنیکها را در عمل، تمرین و تکرار نمایید.
ابتدا اهداف فرزندپروری موفق را مرور میکنیم:
- تلاش شما به عنوان پدر یا مادر آن است که فرزندی به خود مطمئن و مسئول، پرورش دهید.
- کار شما هدایت کردن است؛ نه تنبیه کردن یا همه کارهای کودک را انجام دادن.
- رفتار فرزندتان همواره دارای منظور و هدفی است.
- خانواده شما میتوانند با یکدیگر کار کنند، بازی کنند و رشد هم حاصل شود.
همانطورکه گفتیم فرزندپروری یک “مهارت” است که میتوان آن را آموخت. بنابراین شما میتوانید:
- یاد بگیرید که کودکان چگونه رشد و رفتار می کنند.
- راههای مثبت و موثر برای کنار آمدن با رفتارهای ناشایست کودک را بیاموزید.
- چگونگی اطمینان خاطر دادن به فرزندانتان را یاد بگیرید.
- راههایی برای گوش دادن و صحبت کردن رک و صریح کشف کنید.
تنها باید به خاطر داشته باشید که کسب مهارتهای فرزندپروری، مانند هر مهارت دیگری، به صورت گام به گام انجام میشود و نیازمند صرف وقت، تلاش، شکیبایی و آموزش است.
اولین مهارت : خود و فرزندتان را بهتر بشناسید
برای اینکه خود را بهتر بشناسید به پرسشهای زیر فکر کنید:
۱) کدامیک از کارهایی که انجام میدهم را دوست دارم؟
۲) میخواهم چه چیزی را تغییر دهم؟
حال برای آموختن نکاتی درباره فرزندتان، به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
۱) از فرزندم چه انتظاری میتوانم داشته باشم؟
۲) کدام صفات فرزندم برای من ویژه هستند؟
۳) چرا فرزندم بدرفتاری میکند؟
۴) چگونه میتوانم به فرزندم کمک کنم تا رفتارهای مناسب را انتخاب کند؟
در کنار این پرسشها، باید برای داشتن خانوادهای صمیمیتر تلاش کنیم. اینکه چگونه در فضای خانواده عشق و احترام خود را به یکدیگر نشان دهیم؟ و اینکه چه راههایی وجود دارد تا بتوانیم در کنار هم شادتر باشیم؟
کدام سبک فرزندپروری مرا به اهدافم میرساند؟
شما برای ارتباط برقرارکردن با فرزندتان شیوه معینی دارید که میتوانید آن را به عنوان سبک فرزندپروری خود در نظر بگیرید. این شیوه میتواند از منابع گوناگونی نشأت گرفته باشد؛ مانند فرهنگ جامعه، فرهنگ خانواده، محدودیتها و قوانین اجتماعی، شیوههایی که والدینتان برای تربیت شما به کار بردهاند و…
اجازه دهید سه سبک رایج فرزندپروری را در اینجا مطرح کنم:
سبک اول
سبک اول سبک “استبدادی” یا “دستور صادر کردن” است. در این شیوه والدین بسیار سختگیر و انعطافناپذیر هستند؛ آنها به فرزند خود حق انتخاب نمیدهند یا این حق انتخاب، بسیار اندک است. این والدین مقررات و محدودیتهای بسیاری برای فرزند خود وضع میکنند که کودک ملزم به اجرای مو به موی آنهاست. در این سبک والدین برای پیشبرد اهداف خود از تنبیه و تشویق استفاده میکنند.
نتایج این سبک چیست؟
تشویق، کودک را به این سو هدایت میکند که تنها به این علت که در چشم والدین “بچه خوبی” باشد، پاداش بگیرد.
کودک برای اجتناب از تنبیه و درگیری، از مقررات پیروی میکند و یاد میگیرد که از والدین خود بترسد؛ اما یاد نمیگیرد که برای خودش فکر کند.
تنبیه به خاطر “کودک بد بودن” باعث میشود کودک رنجش از والدین را به دل بگیرد و اغلب راهی برای مقابله به مثل پیدا کند.
داد و بیداد، تنبیه، کتکزدن در کودک حس بی پناهی ایجاد میکند و باعث میشود در تعامل با کودکان دیگر رفتار پرخاشگرانه والدین را تقلید کند زیرا فکر میکند این روش، راه صحیح حل مسائل است.
سبک دوم
سبک دوم، سبک “سهل گیرانه” یا روش تسلیم شدن است. والدینی که پیرو این روش هستند را میتوان والدین لوسکننده نامید زیرا هیچ محدودیتی برای فرزند قائل نمیشوند و محدودیتهایی که در نظر میگیرند را غالبا لغو میکنند. کودک در این سبک بدون داشتن خطوط راهنمای معین بزرگ میشود. ما اغلب این کودکان را لوس مینامیم. آزادی بدون محدودیت یعنی ایجاد دردسر برای همه؛ زیرا زندگی در جامعه محدودیتهایی دارد و کودکانی که در رفتارشان هیچ محدودیتی نداشته باشند در رفتار و تعاملات اجتماعی دچار مشکل خواهند شد.
نتایج این سبک چیست؟
کودکان بدون اعمال محدودیت، در یادگیری مسئولیت پذیری، دچار مشکل خواهند شد.
این کودکان در کنار آمدن با مردم و یادگیری احترام به احساسات و حقوق دیگران با مشکل مواجه میشوند و متوجه نمیشوند که مردم در برابر یکدیگر مسئولاند.
کودکان با اعمال محدودیت، انتخاب کردن را یاد میگیرند.
سبک سوم
شیوه سوم، سبک “آزادمنشانه” یا حق انتخاب دادن است. در این سبک بین آزادی یا حقوق و محدودیتها و مسئولیتها تعادل برقرار میکند. یعنی والدین برای کودک محدودیت در نظر میگیرند؛ سپس در چارچوب این محدودیت به کودک حق انتخاب میدهند. در واقع والدین آزادمنش کودکشان را به سویی میبرند که خودشان تصمیم بگیرند. این والدین نظر فرزندان را در مورد بعضی از تصمیم گیریهای خانوادگی میپرسند و به آنها نشان میدهند که برای رأی و نظر آنها احترام قائلاند.
نتایج این سبک چیست؟
کودکان در این شیوه یاد میگیرند که روی انتخابهایشان حساب میشود، در نتیجه عزت نفسشان تقویت میشود.
آنها میفهمند که بعضی از انتخابها برای آنها مسئولیتآور است.
کودکان در این سبک همکاری کردن و مسئول بودن را میآموزند.